آقای صالح این روزها تبدیل به منبع دست اول خبر و تصامیم دولتی برای مبارزه با مشکلات جاری در افغانستان و به خصوص مسایل امنیتی شهر کابل شده است. هر روزه امر الله صالح معاون اول ریاست جمهوری در صفحه شخصی فیسبوک خود گزارشات مفصلی از جریان امور و دستاوردهای خود می نویسد. این شیوه گزارش دهی و ارتباط مستقیم با مخاطبان از طریق شبکههای اجتماعی با استقبال کاربران مواجه شده است. به طور سنتی سیاستمداران و مسئوولان دولتی با راه اندازی کنفرانس خبری با شرکت خبرنگاران به مسایل روز پرداخته و با گفتگو و ارایه برنامه سوال و جواب، به بیان عملکرد خود می پردازند.
اما اقای صالح در این زمینه نو آوری کرده و با حذف واسطه خبرنگاران، مطالب را مستقیم به مخاطبین و مردم منتقل میکند. امر الله صالح را می توان پیشگام در این عرصه و پایه گزار روش جدید خبررسانی و تکیه بر امکانات مبتنی بر استفاده از اینترنت و صفحات اجتماعی نامید. بعید نیست که این شیوه گزارش دهی، تبدیل به رویه جدیدی شود و دیگران هم از این روش پیروی کنند. این گونه گزارشدهی آقای صالح خوبیها و ضعفهای خودش را دارد. در کل ارایه گزارش به صورت نوشتاری خیلی سادهتر از گفتگوی مستقیم با خبرنگاران است. در گفتگوی شفاهی و جوابگویی مستقیم به سوالات، فرصت زیادی برای فکر کردن و چیدن کلمات نیست اما در ارایه گزارش به صورت نوشتاری قضیه بر عکس است. در این روش، نویسنده می تواند فکر کند، نوشته اش را چندبار بخواند و ویرایش کند و مطالب دلخواه خود را با گزینش کلمههای مناسب مورد نظر، با خیال راحت به مخاطبین منتقل کند.
اما نکته منفی این طرز گزارش دهی بدون خبرنگاران حرفهای، مونولوگ بودن یا تکگویی گوینده است. خبرنگاری نیست که گوینده را به چالش بکشد و یا به اصطلاح مچ دستش را گرفته و احیانا مغالطهها و یا خلف وعدههایش را گوشزد کند. خبرنگاران حرفهای با طرح سوالات حرفهای توانایی زیادی در کشیدن حرف از دهن مصاحبهشوندگان دارند. ممکن است بگوییم که کاربران فیسبوک با نوشتن نظرات خود در زیر نوشتههای آقای صالح چنین کاری را می کنند، درست است، ولی فرق زیادی بین جوابگویی به خبرنگاران مسلکی و با تجربه در یک کنفرانس رسمی و نوشتن از پشت کامپیوتر و پست آن در صفحه شخصی برای یک مقام مسئوول وجود دارد. در مورد دوم، الزامی به پاسخگویی نیست و نویسنده می تواند به دلخواه به مخاطبان خود پاسخ بگوید.
امرالله صالح در چهلمین نشست جلسات معروف به «شش و نیم صبح» دیروز سه شنبه یازدهم قوس در بخشی از گزارشات کاری خود نوشته است: «از بلند منزل های بی فلتر شکایت شده است. رسیده گی عاجل خواهد شد. پرسیده اید که آیا طبق وعده مسوولین رده اول اداره محیط زیست را مجازات خواهیم کرد. بلی. قرار است در روز های آینده گزارش شان را بشنویم و بخوانیم اگر مطابق به هدایات قبلی عمل نشده بود وعده ما عملی خواهد شد. گفته اید که چرا جنراتور های انفرادی و دوکان به دوکان هنوز حل نشده است. تشکر از یاد آوری . متاسفانه در بعضی موارد همان گفته قدیمی است که مردم سوته مسلمان اند. به این موضوع رسیده گی خواهیم کرد.»
قبل از این، اقای صالح در ماه عقرب سال جاری به مسئولان حفظ محیط زیست کابل اخطار داده بود که « اگر ۶۰۳ بلندمنزل که مسئول ۴۰ درصد آلودگی هواى شهر کابل اند، در زمستان فلتر نصب نکردند، رهبری ادارۀ حفاظت از محیط زیست در ردههاى اول، دوم و سوم برطرف خواهند شد.»
اقای با نوشتههای امروز خود، عملا مسئوولان اداره حفظ محیط زیست کابل را زیر فشار قرار داده است. کابل یکی از آلودهترین شهرهای جهان و این آلودگی در زمستان به خاطر نبود گازشهری برای گرم کردن خانهها و پخت و پز، به اوج خود میرسد.
در ادعای اقای صالح گفته شده است که منبع چهل درصد آلودگی شهر کابل در زمستان، دودی است که از موری یا دودکشهای ۶۰۳ بلند منزل در کابل پخش میشود. به همین خاطر اقای صالح مدعی است که اگر این بلند منزلها فیلترهای مناسب نصب کنند، کیفیت هوای کابل به طرز چشمگیری در زمستان بالا خواهد رفت. اولین پرسشی که پیش میآید، درست بودن ادعای معاون اول رئیس جمهور است. آیا براستی ۶۰۳ بلند منزل در شهر کابل چهل درصد آلودگی شهر را تولید میکند؟ آیا نصب فیلتر در این مورد کارآیی لازم را خواهد داشت؟ اصلا چرا باید سوختهایی مصرف شود که چنین آلودگی بالایی دارند؟
آلودگی هوای کابل به عوامل زیادی بستگی دارد. استفاده از ذغال سنگ برای گرم کردن خانهها در زمستان یکی از عوامل آن است و البته مهمترین آن در زمستان. اگر این طور باشد، کابل در تابستانها، باید هوای پاکی داشته و شاخصهای الودگی هوای شهر به پایینترین سطح آن برسد. ولی با تعجب که چنین نیست و هوای کابل تابستان و زمستان برای تمامی افراد جامعه و به خصوص اشخاص آسیب پذیر نامناسب است. این وضعیت در زمستان فقط بدتر از تابستان میشود.
به نظر میرسد که مشکل آلودگی هوای کابل پیچیدهتر از آن است که تقصیر را به گردن یکی دو مورد مشخص بیندازیم. برق کابل نا منظم و ناکافی است. شهروندان و کاسبان کشور به ناچار دست به استفاده از موتورهای مولد برق خواهند زد. این موتورها از تیل بی کیفیت استفاده کرده و منبع بزرگ الودگی هوا اند. موترهایی که در کابل تردد می کنند، قریب به اتفاق آنها لیلامی و کهنه بوده و هیچ ارگانی بر تنظیم انجین و میزان آلایندگی آنها نظارت نمیکند. ذغال و چوبی که در زمستان برای پختن نان و گرم کردن خانه ها استفاده میشود، خود منبع بزرگ الودگی هوای کابل است. کیفیت ذغال ها متفاوت است و مردم عادی به ناچار به خاطر فقر موجود به ذغال بی کیفیت روی میآورند. برای اینکه کابل هوای استاندارد داشته باشد، باید خیلی از معیارها تغییر کند و نظارت دقیق و سختگیرانه بر همه منابع تولید آلودگی اعمال شود.
الودگی هوای کابل چیزی نیست که کم و زیاد شدن نیاز به نظر متخصصان داشته و از چشم مردم پنهان بماند. از این رو عملکرد اقای صالح در این زمینه به خوبی از طرف مردم راستیآزمایی میشود.
مساله نصب فیلتر در بلند منزلهای کابل یک آزمون واقعی برای آقای صالح خواهد بود. در صورتی که این مساله به تحقق نرسد، طبقه وعده ایشان، مسئوولان درجه یک اداره حفظ محیط زیست کابل برکنار و نخستین تهدید آقای صالح در مورد تنبیه مسئوولان دولتی عملی خواهد شد. اما اگر این بلند منزلها فیلتر نصب کردند و هوای کابل برای زمستان فرقی نکرد، باید به تخمینها و آمارهایی که اقای صالح با اشتیاق از آن سخن می گوید، به صورت جدی تردید کرد. این مساله می تواند به اعتبار اقای صالح و تخمینات اطلاعاتی خود -که بسیار به آن باور داشته و به آن تکیه میکند- خدشه وارد کند.